ترک امر بهمعروف و نهیاز منکر، ریشه بسیاری از مشکلات
دکتر مهدی کوچک زاده نماینده تهران در مجلس، پیش از انتخابات مجلس هشتم، به ایراد سخنانی پیرامون اهمیت، ضرورت و پیامدهای غفلت از امر به معروف و نهی از منکر در مسجد اعظم تجریش پرداخت.
رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل من لدنک سلطاناً نصیراً
ایام ماه محرم و سوگواری اباعبدالله است. ریشه بسیاری از مشکلاتی که امروز گریبانگیر جامعه ماست همین عرایضی است که خواهم گفت. ممکن است از یک نماینده این توقع باشد که بیاید در مورد آب، برق و آسفالت کوچه و خیابان حرف بزند اما یک نماینده باید ریشه و دلیل همه مشکلاتی را که مردم با آن ها روبه رو هستند، تبیین کند.
چرا اینگونه است؟ چرا همه چیز نامیزان به نظر می آید؟ چرا در هرجا جلوی یکدیگر می پیچیم؟ چرا مسئول، رعایت مردم را نمی کند و مردم، حرمت مسئول را نگه نمی دارند؟ این اوضاع به چه دلیلی است؟
عرایضم را از دو مرجع بیان می کنم. یکی سه جلد کتاب علامه شهید مرتضی مطهری به نام نهضت حسینی که در آن در باب تحریفاتی که در مورد عاشورا شده است مطالبی آمده و دیگری از نهج البلاغه امیرالمؤمنین(ع) با موضوع امر به معروف و نهی از منکر است.
فلسفه قیام اباعبدالله(ع) به استناد وصیتی که به برادرش محمد حنفیه کرده مشخص است. حالا شاید این سئوال پیش بیاید که چرا خود محمد حنفیه در قیام عاشورا نبود؟ در کتاب شهید مطهری خواندم که به واسطه فلج شدن دستش در جهاد نبوده است.
حضرت در این وصیت جمله معروفی دارند: انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لا مفسدا و لاظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابی طالب علیه السلام. من برای طغیانگری و شرارت آفرینی و دنیاطلبی یا فسادگری وستمگری بر دولت وقت خروج نکرده و راه مبارزه را درپیش نگرفته ام بلکه تنها برای اصلاح گری در امت جدّ خویش اقدام به خروج نموده و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و روش و سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب را درپیش گیرم.
از این کلام استفاده می شود که یکی از اهداف اصلی و بزرگ اباعبدالله(ع) در قیامی که داشت و خودش و خاندانش را در آن قربانی کرد، امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
این روزها بعضی ها که دین شان مدرن تر است! و قائل به این هستند که دین را باید کامل و اصلاح کرد، به خود اجازه می دهند که به دین هم یک چیزهایی اضافه کنند! این فراز از سخنان سید الشهدا(ع) را تحریف کرده و اینچنین می خوانند:"انی خرجت لطلب الاصلاح فی دین جدی". "من خروج کردم برای اصلاح در دین جدم " در حالی که دین اشتباهی ندارد بلکه امت یک راه اشتباهی به واسطه فساد و طغیان گری سرانشان رفته بودند که حضرت برای اصلاح در این امت قیام کردند نه برای اصلاح دین.
اما دو حکمت از نهج البلاغه امیرالمؤمنین(ع) می خواهم قرائت کنم و تمام عرایضم، همین است. یکی حکمت 373 و دیگری 374 که ببینیم حضرت امیر(ع) امر به معروف و نهی از منکر را چگونه تعریف می کنند؟
هر کدام از ما تعاریف و مراحلی از امر به معروف و نهی از منکر در ذهنمان هست و اگر حالش را هم داشته باشیم، برحسب فهم، درک و آموزش خودمان عمل می کنیم اما کمتر در مورد مراتب آن جستجو می کنیم. آنقدر که به مسائل شرعی دیگر اهمیت می دهیم، درباره امر به معروف و نهی از منکر اهمیت نمی دهیم. مثلاً برای تصحیح نمازمان می رویم پیش امام جماعت و می گوییم ما حمد را این جوری می خوانیم آیا درست است؟ و لاالضالین را این گونه می گوییم آیا صحیح است یا نه؟ درست هم هست، باید بپرسیم؛ ولی این وسواسی که ما اینجا داریم و یا وسواسی که در شب ماه رمضان داریم که ذره ای از غذا هم که در داخل دندان قرار گرفته بود، فرو بدهم یا ندهم، آیا اینگونه مسائل را درباره امر به معروف و نهی از منکر هم داریم؟ مثلاً بیاییم به امام جماعت بگوییم ما که پشت سر شما نماز خوانده ایم، امروز سئوال داریم. امروز چنین مسأله ای را در اداره مان دیدیم، چنین تعدی را در خیابان دیدیم. فلان کم کاری را در مسئولیت فلان فرد دیدیم. چگونه باید ایشان را از این عمل نهی کنیم؟ آیا می رویم بپرسیم؟ نه!
در دین یک سری اعمال واجب داریم که باید انجام دهیم و آن ها را فروع دین می نامیم. نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زکات، امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری. از یک ماه قبل از رفتن به حج، در مساجد کلاس می گذارند، حساب خمسی خود را صاف می کنند، حمد و سوره را درست می کنند. همه را می پرسیم و سعی می کنیم که ذره ای هم کار غلط نباشد. به خانه خدا هم که رسیدیم می خواهیم طواف کنیم باید 7 مرتبه در جهت خلاف عقربه ساعت بچرخیم و در رساله ها می نویسند که باید شانه چپ طرف خانه خدا باشد یا روزه که می گیری حتماً مسائلش را می پرسی، یاد می گیری خمس که می خواهی بدهی وسواس به خرج می دهی، اما آیا در امر به معروف و نهی از منکر هم همین گونه عمل می کنیم؟ مگر با دیگر عبادات چه فرقی دارد؟ نکند خدای نکرده ترکش کرده باشیم. از رسول اکرم(ص) نقل است که می فرمایند: ای مردم! باید امر به معروف و نهی از منکر کنید! والا بر شما مسلط می شوند، دعا می کنید، می بینید دعایتان مستجاب نمی شود. اما هم بلد نیستیم، هم مراتبش را نمی دانیم و هم به آن فکر نمی کنیم.
مثلاً راجع به رئیس دانشگاه حرف پیش می آید. می گوید دیدی فلان مسئله را داشت؟ یک ساعت، دو ساعت، علیه او حرف می زنیم، بعد که خسته می شویم و می رویم بیرون و آقای رئیس را در راهرو می بینیم. در همین مسیر که او را می بینیم می گوییم، "سلام علیکم"، این همین آقایی است که تا چند دقیقه پیش علیه او حرف می زدیم. حداقل این را نمی دانیم که آقا اگر رئیس اداره مان هم کار بدی می کند، تو اول به او سلام نکن، امر به معروف و نهی از منکر همین است، تا کمر هم خم می شود و سلام و علیک می کند.
خلاصه می خواهم بگویم که امر به معروف و نهی از منکر را خیلی کمتر از نماز و روزه و خمس و... بلدیم. حتی کمتر از جهاد. خیلی از شما برادران، پسران و پدرانتان به جهاد رفته اند.
در حکمت 373 حضرت امیر(ع) پدر اباعبدالله الحسین(ع) می فرمایند: ای مؤمنان اگر کسی دید که تجاوزی دارد صورت می گیرد، یک عمل بدی انجام می شود و یک منکری ترویج می شود و در جامعه اشاعه می شود، اگر داشتی می رفتی در محیط اداره، درس و یا هرجای دیگری، دیدی یک منکری انجام می شود و قلبت آزرده شد و بدت آمد، با قلبت انکار کردی، به سلامت رفتی و اگر رفتی با زبان انکار کردی، به این کار جزا داده می شود. این افضل است، چرا که هم بدش می آید و هم می گوید نکن، انجام نده، ولی الآن دیگر می گویند دنیا، دنیای گفتگو است، می بینید چقدر تمام دنیا با ما خوبند! می بینید چقدر آمریکایی ها با فلسطینیان مهربانند! در عراق، در افغانستان. دنیا، دنیای گفتگو است، گفتگوی ادیان، گفتگوی تمدن ها. حرف از سیف و شمشیر و خون ریختن، خشونت است، چندش آور است.
خدا امام(ره) را رحمت کند ، داد می زد و می گفت پس نتیجه می گیریم راهی جز مبارزه باقی نمانده است، یا شهید می شویم و یا دشمن را شکست می دهیم که هر دو پیروزی است.
یک مشت سازشکار نامرد به رهبر انقلاب در همین مجلس قبلی نامه نوشتند که آقا اوضاع اینطور است و اگرجام زهری باید نوشید، پس زدوتر بنوشید. در واقع می خواستند بگویند "امام که بزرگتر از شما بود، سازش کرد" اما بروید آن نامه قطعنامه را بخوانید و ببنید جز سرافرازی و یورش و شورش علیه استکبار چیز دیگری بیرون می آید؟ بند بند آن تعرض به امریکاست. ما چنگ و دندان ابرقدرتها را به یاری خداوند خواهیم شکست. به استناد این نامه به رهبر انقلاب نامه می نویسند و می گویند: اگر جام زهری باید بنوشید، بنوشید. یعنی برای چه می روید در سازمان ملل ابتدای سخنرانیتان دعای فرج می خوانید و بعد هم درباره هولوکاست سؤال می کنید؟ درست حرف بزنید! اسرائیلی ها را ناراحت نکنید، خون به پا می کنید. من نمی دانم این فرهنگ از کجا آمده است، فرهنگ امام حسین(ع) است؟ فرهنگ روح الله است؟ فرهنگ کیست؟
امیرالمؤمنین در مرحله سوم می فرماید اگر رفتی و دیدی که منکری انجام می شود و با سیف و شمشیر مخالفت کردی تا سخن حق بالا گیرد و سخن باطل پایین بیاید، کسى است که راه رستگارى را یافته و بر آن قیام نموده و نور یقین در قلبش درخشیده است.
در حکمت 374 هست که هرکسی که منکری را دید و با زبان و دست و قلب آن را انکار کرد، او همه خصلت های خوب را دارد و آدم درستی است و از بین این مردم کسانی هستند که قلباً بدشان می آید. دو خصلت خوب را برای خودش جمع کرده، ولی یکی را جمع نکرده، ولی اگر کسی هیچ کاری نمی کند دو تا از خصلت های بد را ضایع کرده و یکی را کسب کرده اما کسانی هستند که نه با زبان و نه با دست و نه با قلب انکار نمی کنند و درواقع "میت الحیاء"، به مانند اجساد می مانند.
ما چیزی بزگتر و برتر از تقوا نداریم. اگر من نماینده اشتباه می کنم، نباید بگذرید. ان اکرمکم عندالله اتقیکم. این بزرگی و کرامتی را که خودمان درآورده ایم، از کجاست؟ هزار و یک بی تقوایی از طرف می بینیم، تعدی، تضییع حقوق مردم و ... اما باز هم به او احترام می گذاریم.
حضرت می فرمایند: همه اعمال خوب، نیک، انفاق ها، روزه گرفتن ها، در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره آبی است در برابر دریا... "و ان الامر بالمعروف والنهی عن المنکر لخلقان من خلق الله سبحانه و انهما لایقربان من إجل"، موجب جلو افتادن اجلت نمی شود و "لاینقصان من رزق" و موجب کم شدن رزقت نمی شود. حالا می رویم در اداره ای برای راه افتادن کارمان رشوه می دهیم. ما باید به اعمال خودمان فکر کنیم، من اصلاً کاری به این ندارم که ما باید بیاندیشم که چه کردیم که اینگونه شد؟ مگر می شود با 5 هزار مأمور بازرسی تعزیرات همه نانوایی ها را درست کرد؟ می گویند در قم نان و تاکسی از همه جا بهتر و ارزان تر است به خاطر اینکه در اکثر کوچه هایش 5 تا طلبه هست، اگر نان بد بدهند، اعتراض می کند و می گوید چرا نان را اینگونه می پزی؟ در آنجا آرامش بیشتری هست، چون عده بیشتری از مردم پایبند به این قضیه هستند.
اجر امشب ما این باشد که شب برگردیم به اعمالمان و ببینیم چقدر کوتاهی کردیم؟ در بدی هایی که دیدیم و باعث گسترش آن شد، به جای اینکه به حرف حضرت آقا گوش دهیم، مثل خانه اشراف خانه درست کردیم و رفتیم وزارتخانه های چند ده طبقه ساختیم و مردم را پشت درها نگه داشتیم. آقا می فرماید این دولت آمده شعارهای انقلاب را زنده کرده است از همه طرف سنگ به پایش می زنند. چقدر وقتی یک افسری رشوه خواست، یک مدرسه ای فرزندمان را ثبت نام نکرد، گفت باید یک چیزی بدهی تا اسمش را بنویسند، چقدر رفتیم، ایستادیم، معطل شدیم و مقاومت کردیم؟ همین مردمی که بچه هایشان را برای اصلاح امور می دادند، یک فرهنگی یک کسانی حاکم کردند که می گوید بگذار حالا کار من راه بیفتد. این یکی از مشکلات بزرگی است که ما غفلت کردیم و بسیاری از مشکلات ناشی از همین است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ